تورکمن نیوز - اخبار فرهنگی: یک سال از درگذشت یارمحمد آخوند نظری روحانی برجسته اهل سنت میگذرد ولی هنوز یاد و نامش زنده است امان محمد خوجملی در یادداشت ذیل به این روحانی مشهور پرداخته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار ترکمن، یارجان آخوند نظری سال گذشته در ماه مبارک رمضان درگذشت. او یکی از روحانیون بزرگ ترکمن صحرا بود که طلاب زیادی را در حوزه ی علمیه قره بولاغ تربیت کرده و روحانیون فراوانی را تحویل جامعه داده است .
یارجان آخوند در در برخی زمینه ها سنت شکنی کرده و مراسم فوت را از هفت روز به پنج روز و از پنج روز به سه روز کاهش داد و بقیه ی مراسم های پر هزینه مانند سی ام و چهلم و نودم و صدم را هم حذف و بار سنگینی را از دوش مردم برداشت و اعلام کرد اینگونه مراسم ها هیچ ربطی به اسلام ندارد و بر اثر تکرار قداست پیدا کرده جزو فرهنگ ما شده است. این یک امر مبارکی بود که او آنرا با شهامت اعلام کرد و در خیلی جاها هم اجرا شد و خودش هم به آن پایبند بود. شاید هم ایشان نوآوریهای دیگری هم داشته باشند که ما خبر نداریم امید است طرفداران ایشان روشنگری بفرمایند.
اما برخی از هواداران ایشان در خصوص انتقاد از ایشان به شدت حساس و نابردبار می باشند و کوچکترین انتقاد از ایشان را بر نمی تابند و آنرا با تکفیر و تفسیق جواب می دهند.
پارسال در ویژه نامه ای که به مناسبت درگذشت ایشان توسط روزنامه گلشن مهر چاپ شده بود، بنده و کامبیز قوجقی نژاد دو انتقاد بسیار ملایم در دو خط مطرح کرده بودیم را تحمل نکردند و باعث عدم توزیع ویژه نامه توسط هواداران ایشان شد و با پرداخت هزینه چاپ روزنامه و حذف موارد انتقادی ویژه نامه را دوباره چاپ و منتشر کردند.
این کار پیام خاصی داشت و ایشان را غیر قابل انتقاد واحتمالاً جزو مقدسات می دانستند. اما گفته می شود خود ایشان شخصیتی بسیار مهربان و خوش برخورد و گشاده رو و با شرح صدری فراوان بوده وبه انتقادات و سئوالات جواب می داده است . چنین انتظاری از هواداران ایشان هم می رفت که چندان برآورده نشد. البته بیشتر این افراد در میان هواداران مکلا می باشند نه در میان روحانیون شاید شاگردان روحانی ایشان چنین نباشند و ممکن است انتقادات احتمالی را با گشاده رویی جواب بدهند.
البته بنده از نظرات فقهی ایشان خبر ندارم و گویا متون مکتوبی هم از ایشان به جا نماده است تا بتوان با مراجعه به آن از نقطه نظرات و سنت شکنی ها و نو آوریهای احتمالی ایشان با خبر شد.
چند روز پیش در یکی از سایت های محلی یادداشت انتقادی در خصوص شروع و پایان ماه مبارک رمضان که نظر واحدی در آن وجود ندارد و عید در یک روز واحد خوانده نمی شود انتقاداتی را از روحانیون محترم اهل سنت مطرح شده بود، مورد تکفیر و تفسیق یکی از هواداران ایشان قرار گرفت و انتقاد از ایشان را خط قرمز خود اعلام کردند.
آیا این تفکر در میان هواداران عمومیت دارد؟ آیا همه ایشان را غیر قابل نقد می دانند؟ البته برخی ایشان را صاحب کرامات می دانند اما ضمن احترام به این عقیده کرامات با قداست و عصمت تفاوت دارد. مقام عصمت در میان روحانیون اهل سنت به غیراز پیامبر گرامی اسلام به ندرت پذیرفته می شود.اما مقام عصمت را برادران اهل تشیع از پیامبر بزرگوار اسلام به امامان هم تسری می دهند اما بعضی از آنها عصمت پیامبر را با عصمت امامان متفاوت وعصمت پیامبررا از بالاترینها می دانند که دارای بالاترین مرتبه هاست.
بنده بالاخره نفهمیدم راز محبوبیت ایشان در چه بوده است؟ به هر حال انسان یک ویژگی خاصی داشته باشند که در قلب انسانها جای بگیرند این ویژگی چه بود؟ آیا ایشان علم بیشتری نسبت به سایر علما داشتند؟ اگر اینطور است حتماً متن یا متونی از ایشان به جا مانده باشد که من نشنیدم. اگر هم باشد آن متن یا متون تفاوت قابل توجهی نسبت به آثار دیگران داشته باشد که آن برجستگی را به اثبات برساند.
آیا ایشان صاحب کرامات بودند که مثلاً مریض لاعلاجی را دوا کرده باشند؟ یا اتفاق خاصی را قبل از وقوع آن پیش بینی کرده باشند؟ یا زمان مرگ خود را از قبل اعلام کرده باشد من در فلان تاریخ می میرم؟ یا محبوبیت او ناشی از اعتقادات مذهبی مردم است؟ یا مردم هویت گم شده ای دارند که این هویت گم شده را در وجود ایشان جستجو می کنند؟ یا مردم ما دنبال کاریزمای مذهبی هستند که دنبال آن بودند و نمی یافتند؟
مثلا سایر شخصیتهای ترکمن که معروف هستند و اشتهار جهانی دارند یک ویژگی مشخصی دارند مانند امید کوکبی.ایشان گفته می شود در رشته خود فیزیک هسته ای یکی از سرآمدان ایران و جهان است. این کافی است ایشان محبوب همه ی ترکمنها و ایرانیان باشد و همه به وجود او افتخار و برای سلامتی اش دعا کنند. یا سردار آزمون در رشته فوتبال و یا فرهاد قائمی در رشته والیبال چنین هستند و قابل درک. اما ایشان درر شته علوم دینی ودر میان همکاران و هم قطاران خود چنین ویژگی داشتند که قابل تمایز و انگشت گذاشتن باشند؟
مثلاً در ایران آیت الله خمینی رهبر انقلاب ایران ، ترکیبی از ویژگیهای سیاسی و مذهبی بود همین ویژگیها سبب شد قبور ایشان بعد از وفات به زیارتگاه عاشقان ایشان تبدیل شود. آیا در مورد ایشان هم امکان دارد چنین چیزی اتفاق بیقتد و قبور ایشان محل زیارت طرفداران ایشان تبدیل شود؟ یا طرفداران ایشان به چنین چیزی اعتقاد ندارند ؟
اگر چنین شود این رویداد را از لحاظ فرهنگی چگونه ارزیابی کرد؟ جزو پیشرفتهای فرهنگی به حساب آورد یا پسرفت؟ آیا می شود آنرا اعتقاد در غیاب معرفت ارزیابی کرد؟ آیا اسطوره ها با اسطوره بودن آن جایگاه را بدست می آورند؟ یا ما چون به اسطوره نیاز داریم با نبودن آن فرهنگ، تاریخ،تمدن و هویت ما کامل و به انسجام نمی رسد، آن اسطوره را با این بهانه ها می سازیم؟
همه ی این سئوالات و سین جیم ها به خاطر کشف یک حقیقت و واقعیت است که آیا وجود دارد یا نه؟ یا آرزو می شود که باشد؟
امید است دوستان با نقد و انتقاد به کشف آن یا حقیقی بودن یا نبودن آن یاری رسانند. چون پیشرفت یک قوم و یک جامعه را با اعتقادات دینی و مذهبی آن نمی سنجند بلکه با گسترش علم و دانش و معرفت و مدارای موجود می سنجند که چقدر در حل مشکلات خود موفق وچقدر با تولیدات خود به ارتقای فرهنگی دیگرجوامع کمک می کنند. چون صرف اعتقاد راحت ترین کارها و تولید معرفت مشکل ترین ها می باشد./اولکامیز
لینک مرتبط با این یادداشت:
تعصب به جای تفکر !/جوابیه خوجملی به انتقاد مخاطبین تورکمن نیوز
دیدگاهها
بنده به جرات میتوانم بگویم که آقای خوجلی هیچ اطلاعاتی در مورد دین اسلام نمیداند ایشان حتی فرق بین فرشته ها ،پیامبران و اولیا خدا را نمیداند.با توجه به مطالبی که نوشته ایشان از علم عرفان چیزی نمیداند و همه چیز را از دیدگاه عقلی خودش نوشته است واقعا برای ایشان متاسفم و پیشنهاد میکنم اول کمی مطالعه کند بعدا بیاید انتقاد کند
خواهشمندیم این گونه نوشته ها را منتشر نفرمایید. خارج از این که کسی طرفدار ایشان باشند یا نه بهتر است با نوشتار منسجم تر و دقیق تری به نقد یا تعریف از ایشان بپردازید. ممنونم