خواندنیها و دیدنیها-تورکمننیوز: چنگیزخان و قبایل مغول همراه او روزگاری تمامی آسیا را درنوردیدند و بخشهای وسیعی از جهان را با قتل و عام کردن ساکنانش به تسخیر خود در آوردند. هیچ سپاهی یارای مقاومت در برابر آنان را نداشت و هر کسی که در مقابل آنها میایستاد مرگی دردناک انتظار او را میکشید. زمانی که لشکرکشیها و غارتهای آنان به اتمام رسید یک دهم از جمعیت جهان از دم تیغ چنگیز و سربازانش گذشته بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اخبار ترکمن، چنگیز برای چنین فتوحات بزرگی بدون شک به یک ارتش نیرومند و البته بیرحم نیاز داشت. جنگجویان مغول هیچ گزینهای برای ضعف نداشتند و فرماندهان هیچ گونه کمبود مهارتی را از آنان بر نمیتابیدند. زندگی در میان مغولها به معنای دست کشیدن از تمامی امکانات و راحتیها و انجام برخی کارهای سنگدلانه و وحشتناک بود.
در ادامهی مطلب شما را با برخی از عادات این قبیلهی جنگاور و بیرحم آشنا خواهیم کرد.
1- مغول ها هیچ وقت لباسهای خود را تمیز نمیکردند
مغولها در دوران چنگیزخان بر این باور بودند که کثیف کردن آب باعث عصبانیت و خشمگین شدن اژدهاهایی میشود که بر چرخهی آب فرمانروایی میکنند. آنها از این میترسیدند که در صورت کثیف کردن آب خانههایشان به وسیلهی طوفانهایی که از طرف این اژدهاها فرستاده میشوند ویران خواهند شد به همین دلیل آنها تقریبا هیچ چیزی را با آب نمیشستند.
حمام کردن یا شستن لباس در آب روان کاملا ممنوع بود. برخی از جنگجویان مغولی حتی لباسهای خود را نیز عوض نمیکردند. آنهایی که کمی از دیگران تمیزتر بودند برخی مواقع لباس های خود را درآورده و می تکاندند یا با چوب لباسهایشان را میزدند تا شپشهای موجود در لباس از آن جدا شوند و بلافاصله آن را دوباره میپوشیدند.
آنها حتی ظرفهای غذا را نیز در آب نمیشستند. در عوض ظرف را در ته ماندهی آبکی غذای وعدهی قبلی فرو برده و بدین ترتیب آن را تمیز میکردند. سپس بار دیگر این ته مانده را در ظرف خود ریخته و با آن غذای دیگری درست میکردند.
این کار چندش آور بود و همیشه غذایشان بوی بدی میداد اما آنها به این کار خود افتخار میکردند. بوی بد و تعفن را قدرت میدانستند. اگر خان بزرگ به یکی از سربازان ردای خود را میداد برای وی افتخار بزرگی محسوب میشد نه تنها به این دلیل که وی میتوانست ردای خان بزرگ را بپوشد بلکه به این دلیل که وی میتوانست بوی تعفن لباس و بدن خان بزرگ را همراه خود داشته باشد.
2- مغولها در سن ۳ سالگی اسب سواری را میآموختند
به محض این که یک کودک مغولی میتوانست روی پاهای خود بایستد و راه برود باید اسب سواری را میآموخت. هر خانوادهای، اعم از فقیر و ثروتمند یا سرباز و کشاورز، دستکم یک اسب داشتند. حتی چوپانان نیز سوار بر اسب از گلههای خود مراقبت میکردند . آنها باید در دوران کودکی برای جنگ و زندگی سخت آینده آماده میشدند از این رو در سن ۳ سالگی اسب سواری را میآموختند.
مغولها برای کودکان خود زینهای خاصی ساخته بودند که در ساختار آنها از موارد ایمنی بیشتری استفاده شده بود تا مانع از آسیب دیدن آنها هنگام اسب سواری شود. کودکان در اولین فرصت ممکن باید سوار اسب میشدند. این موضوع باعث شده بود که مردان و زنان مغولی از این نظر با تمامی اقوام دیگر متفاوت باشند. اولین باری که اروپاییها با مغولها آشنا شدند در یادداشتهای خود به این موضوع اشاره کردند که دختران و پسران خردسال مغولی سوارکارانی به مراتب بهتر از مردان بالغ اروپایی هستند.
کودکان در سنین پایین تیراندازی را نیز میآموختند. به محض این که سوار اسب می شدند یک کمان کوچک نیز به آنها داده میشد تا تیراندازی را نیز همزمان با سوارکاری بیاموزند. در دوران چنگیز خان مغول و نوادگانش اسب سواری و تیراندازی نیز به اندازهی راه رفتن اهمیت داشته و ضروری بود.
3- مغولها با ایجاد کردن برشی در گردن اسبهای خود خون آنها را مینوشیدند
سپاهیان مغولی روزانه مسافتهای باورنکردنی را میپیمودند. آنها روزانه مسافتی در حدود ۱۳۰ کیلومتر را طی میکردند که در آن دوران برای دیگر مردمان قابل تصور نیز نبود. این کار مستلزم تاختن بدون توقف و مداوم بود از این رو آنها وقتی برای استراحت کردن و خوردن غذا در هنگام مسافرت یا لشکرکشی نداشتند.
برای این کار آنها همواره مقدار کافی گوشت خام همراه خود داشتند. جنگجویان مغولی این گوشت خام را روی اسب نگه میداشتند و برخی بر این باور بودند که نگهداری گوشت خام بر پشت اسب باعث می شد که گوشت کمی نرم تر شده و مغول ها هنگام سواری و تاختن نیز بتوانند بدون پیاده شدن و پختن آن از گوشت استفاده کنند. البته برخی دیگر نیز معتقدند که این گوشتهای خام در واقع برای اسبها بوده است تا زخمهای ایجاد شده روی بدن آنها در طول لشکرکشیهای مداوم را التیام بخشد.
مارکو پولو در خاطرات خود خاطر نشان میکند که سربازان مغولی در برخی از موارد ۱۰ شبانه روز را به طور مداوم سوار بر اسب می تاختند بدون آن که به اندازهی روشن کردن یک آتش کوچک نیز توقف داشته باشند. وقتی که تشنه میشدند شکاف کوچکی در گردن اسب خود ایجاد کرده و خونی که از شکاف بیرون میآمد را مینوشیدند.
همچنین اسبها به سربازان مغولی این امکان را میدادند که مست شوند. بدین صورت که سربازان مغولی در صورت امکان همواره چند مادیان نیز همراه خود داشتند که در صورت امکان شیر آنها را می دوشیدند و همواره همراه خود داشتند. این شیر بعد از چند روز در اثر تخمیر به یک مادهی الکلی تبدیل میشد که خاصیت مستکنندگی داشت.
4- مغولها سینهی شکار خود را پاره کرده و آن را تکه تکه میکردند
مغولیها به ندرت سبزیجات میخوردند و عمده ی غذای آنها از گوشت تشکیل شده بود. در برخی از موارد و به ندرت گیاهان وحشی را به عنوان غذا استفاده میکردند یا غذاهای گیاهی که توسط مردمان مناطق تسخیر شده به آنها داده میشد را میخوردند اما آنها عمدتاً به گوشت و لبنیات تکیه داشتند.
رژیم غذایی آنها دقیقاً مخالف رژیم غذایی گیاهخواران بود و نحوه ی غذا درست کردن آنها نیز با سنگدلی تمام همراه بود. زمانی که میخواستند یک حیوان را سلاخی کنند آن را از پاهایش آویزان کرده و سپس با چاقو سینهی آن را میشکافتند. بعد از آن دست خود را در شکاف فرو برده و قلب حیوان را بیرون کشیده و فشار میدادند تا تمام بدن وی را با خون آغشته کنند.
مغولها تمامی امحا و احشاء داخلی بدن حیوان را بیرون کشیده و میپختند. تمامی اعضای بدن حیوان مورد استفاده قرار می گرفت و معمولا به صورت آبگوشت پخته میشد. در برخی موارد خاص نیز گوشت حیوان را کباب می کردند. خون بدن حیوان نیز خارج شده و به صورت مخلوط با گوشت مورد استفاده قرار میگرفت.
مغولها معمولا از گوشت گوسفند و بز استفاده میکردند اما در صورت لزوم گوشت اسب نیز میخوردند. معمولا اسبها را برای موارد اضطراری یا خاص نگه میداشتند ولی از خوردن گوشت هر نوع اسبی ابا نداشتند. یک مبلغ مذهبی که مدتی در میان مغولها زندگی کرده بود در خاطرات خود آورده است که مغولها در برخی موارد حتی جفت یا جنین مادیان را نیز میخورند.
5- هر مرد مغولی میتوانست تا ۳۰ زن داشته باشد
مغولها در مورد ارتباطات خارج از زناشویی قانونی بسیار سختگیر بودند و در صورتی که مردی با یک زن متاهل دیگر رابطه برقرار میکرد لبهای او توسط رییس قبیله بریده میشد. اگر چنین زن و مردی را در رختخواب دستگیر میکردند بدون شک مرد کشته میشد. در صورتی که مردی را حین برقراری رابطهی جنسی با یک دختر باکره میگرفتند هر دوی آنها کشته میشدند.
اما از طریق ازدواج قانونی هر مرد مغولی هر تعداد زن که میخواست میتوانست داشته باشد. اما مرد مغولی باید برای هر کدام مهریهای پرداخت میکرد و به هر زن نیز میبایست یک خیمهی خاص اختصاص میداد که جدا از دیگر زنان در آن زندگی کند. برخی از مردان مغولی بیش از ۳۰ زن داشتند و خانها نیز در برخی موارد صدها زن اختیار میکردند.
زنان نیز با این موضوع هیچ مشکلی نداشته و با آن کنار میآمدند. حتی ادعا شده در برخی از موارد مرد با یکی از زنان خود همبستر شده و زنان دیگرش را نیز دعوت میکرد تا در خیمهی زن مذکور با هم نوشیدنی خورده و با هم پایکوبی کنند.
6- معمولاً کوچکترین فرزند پسر بعد از مرگ پدرش با زنان وی ازدواج میکرد
زمانی که زندگی یک مرد مغولی به پایان میرسید میبایست از آیندهی زنان خود اطمینان حاصل میکرد. زمینها و داراییهایش در میان پسرانش تقسیم میشد اما پسر کوچک از امتیازات ویژهتری برخوردار میشد. وی خانهی پدری، نوکران و حتی زنان او را نیز به ارث میبرد.
البته مادر خود وی از این قاعده مستثنی بود اما باید برای تمامی همسران پدر خود نقش شوهر را ایفا کرده و به خوبی از آنها مراقبت میکرد. بدین ترتیب فرزند کوچک میتوانست مادرخواندههایش را بعد از مرگ پدر به عقد خود درآورده و به خیمهی خود ببرد.
7- مغولها در نبردهای خود از تاکتیکهای جنگ روانی استفاده میکردند
یکی از ابزارهایی که مغولها توانستند با استفاده از آن به چنین شهرت و فتوحاتی دست یابند تاکتیکهای روانشناسانه بود. آنها بسیاری از اقوام و سرزمینها را بدون جنگ به تسخیر خود درآوردند و تا جایی که امکان داشت سعی می کردند بدون درگیری فیزیکی و به خطر انداختن جان سربازانشان سرزمینهای اطراف را به تصرف خود دربیاورند.
آنها همواره تعداد سپاهیان خود را مخفی نگه میداشتند و تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدادند دشمن از تعداد واقعی سربازان مغولی اطلاع پیدا کند. اگر با سپاهی بزرگتر از خود مواجه میشدند آدمکهایی را روی اسبها می نشاندند یا آتشهای بیشتری برپا میکردند تا تعداد خود را بیشتر از آنچه که بودند نشان دهند. در صورتی که تعداد آنها از سپاهیان دشمن نیز بیشتر بود باز این قاعده را رعایت کرده و سواران خود را در یک ستون سازماندهی میکردند تا گرد و خاک بلند شده از سم اسبهای جلویی باعث مخفی ماندن سواران پشتی شود.
مغولها در ترساندن مردمان سرزمینهای دیگر و ایجاد رعب و وحشت در میان سربازان دشمن تبحر خاصی داشتند. آنها همواره خیمههای خود را همراه خود داشتند و از آنها در هنگام محاصره کردن مناطق دیگر به عنوان محل اسکان موقت استفاده میکردند. در برخی از موارد از رنگ این خیمهها برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم محاصره شده در درون دیوار شهرها سود میبردند. بدین منظور آنها ابتدا خیمههای سفیدرنگ را برپا میکردند و به مردم محاصره شده اعلام میکردند که اگر خیلی زود تسلیم شوند جان آنها در امان خواهد بود.
اگر تسلیم نمیشدند مغولها خیمههای قرمز رنگ برپا میکردند و به مردم محاصره شده اعلام میکردند که در صورت تسلیم شدن تنها مردها کشته خواهند شد. اگر باز هم مردمان محاصره شده تسلیم نشده و توان مبارزه نیز نداشتند، مغولها خیمههای سیاه رنگ برپا میکردند که بدین معنی بود که تمامی افراد داخل شهر محاصره شده کشته خواهند شد.
8- مغولها مردم شهرهای تسخیر شده را قتل عام میکردند
مهمترین بخش از تاکتیک روانشناسانهی مغولها در نبردهایشان را میتوان شهرت آنها در قساوت و سنگدلیشان دانست. آنها نیاز داشتند دشمنانشان را متوجه سازند که در صورت تسلیم نشدن با بیرحمی تمام سلاخی خواهند شد. اما این حربهی آنها فقط یک ترفند دروغین نبود بلکه در عمل نیز همین کار را میکردند.
اگر شهر مذکور مقاومت کرده و تسلیم نمیشد، مغولها تمامی افراد حاضر در شهر را از کوچک و بزرگ از دم تیغ میگذراندند. زنها و کودکان را جمع کرده و همهی آنها را به قتل میرساندند. حتی در برخی از موارد از جان گربهها و سگهای موجود در شهر نیز نمیگذشتند. سر قربانیان از تنشان جدا میشد و از آنها پشتهای درست شده و در معرض دید عموم قرار میگرفت تا همه بدانند که در صورت عصبانی کردن خان مغول چه عاقبتی در انتظار آنان خواهد بود.
اما بدترین نوع بیرحمی را در مورد زنان باردار روا میداشتند. به گفتهی یک تاریخ نگار عرب، مغولها از کشتن زنان باردار نیز هیچ ابایی نداشتند. حتی شکم وی را پاره کرده و نوزاد او را نیز به قتل میرساندند.
9- مغولها افراد بلندمرتبه و اصیل را بدون ریختن خونشان به قتل میرساندند
مغولیها بر این باور بودند که روح اشخاص در خون آنها قرار دارد. آنها جرات نداشتند که خون یک نجیبزاده یا فرد اصیل مغولی را بریزند زیرا بر این باور بودند که خون وی زمینی که روی آن بریزد را آلوده خواهد کرد. از این رو زمانی که میخواستند یک فرد بلند مرتبه مانند خان یا جانشینان وی را به قتل برسانند باید راهی بدون خونریزی برای کشتن وی پیدا میکردند.
بدین ترتیب معمولا این افراد را یا خفه کرده یا در اب غرق مینمودند. اگر یکی از اعضای خانوادهی خان مغول به وی خیانت میکرد معمولا یک قالی دور او میپیچاندند و در آب میانداختند تا خفه شود. در برخی موارد نیز از روشهای خلاقانه ای استفاده میکردند. برای مثال گویوک خان، یکی از خانهای مغول، تمامی سوراخهای بدن یکی از رقیبان خود را دوخته و وی را در درون آب انداخت تا خفه شود.
آنها در مورد کشتن افراد برجسته دشمن نیز روشهای خلاقانهای داشتند. برای مثال تعدادی شاهزادهی روسی را زیر یک میز کوچک قرار داده و روی آن میز به جشن و پایکوبی پرداختند بدین ترتیب این شاهزادههای نگون بخت بدون این که خونشان ریخته شود خفه شدند. در یک مورد دیگر چنگیزخان یکی از دشمنانش را با ریختن نقرهی مذاب در چشمان او به قتل رساند.
10- مغولها اجساد افراد بیمار را با استفاده از منجنیق به درون شهرهای محاصره شده پرتاب میکردند
شاید بتوان ادعا کرد که مغولان اولین قومی بودند که از تاکتیکهای جنگ بیولوژیکی استفاده کردهاند. در دورانی که آنها به تاخت و تاز در اروپا پرداختند تعداد زیادی از سربازان آنها به طاعون مبتلا شدند اما آنها از این موضوع نیز به سود خود استفاده کردند.
برای مثال وقتی که شهر «کافا» (Caffa)، در اوکراین امروزی، را محاصره کردند طاعون سربازان مغول را در بر گرفت و آنها متوجه شدند که با وجود این بیماری مدت زمان زیادی نمی توانند به محاصره ی شهر ادامه دهند از این رو اجساد سربازان مرده به خاطر طاعون را به داخل شهر پرتاب کردند. هر سرباز مغولی که به خاطر طاعون میمرد جسد وی را در منجنیق قرار داده و از روی دیوارهای شهر به داخل آن میانداختند. بدین ترتیب عامل بیماری طاعون وارد منبع آب شهر شده و بزودی مردم شهر همگی به طاعون مبتلا شدند.
تعداد معدودی از ساکنان شهر موفق شدند از روی دیوارهای شهر فرار کرده و به سمت غرب بگریزند اما دیگر دیر شده بود زیرا آنها از قبل به طاعون مبتلا شده بودند و این بیماری را در تمام اروپا پراکنده کردند.
منبع : روزیاتو
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمییابند.
نظرات منتشر شده مخاطبین به منزله تایید یا رد آن توسط تورکمننیوز نیست و تنها در جهت رعایت حقوق نظر دهندگان انتشار مییابد.