تورکمن نیوز - امان محمد خوجملی: قبل از انقلاب کارخانههای پنبه پاککنی زیادی در گنبد مستقر و مشغول تصفیه پنبه بودند به طوریکه ارزش پنبه به حدی بود؛ علاوه بر زمینهای آبی خیلی از زمینهای دیم هم زیر کشت پنبه میرفتند و منطقه ی گنبد لقب طلای سفید را گرفته بود.
بعد از انقلاب انتظار این بود در کنار کارخانه های پنبه پا کنی، کارخانهای نخ ریسی و پارچه بافی و کار گاههای دوزندگی هم تاسیس شود تا مردم و کشوراز مواهب تولید و اشتغال بهرهمند شوند.
اما متاسفانه روند تحولات بعد از انقلاب طوری پیش رفته است که نه تنها این امر حیاتی محقق نشده است بلکه بر عکس کارخانههای موجود هم یکی یکی از بین رفتند و به جای آن ساختمانهای چند طبقه سبز شدند که هیچ نقشی در تولید و آبادانی کشور ندارند. قبلاً در محل فرمانداری تازه تاسیس گنبد یک کارخانه بود که جایش را با ساختمان عوض کرد و حالا هم پانصد متر آن طرفتر یک کارخانه دیگر جایش را به ساختمان داده است.
این وضعیت داخل شهر است و بیرون شهر هم و ضعیتی بهتر از این ندارد. چون ما سال به سال نظاره گر نابودی زمینهای کشاورزی و مراتع هستیم. وضعیت دریا و جنگل و کوه هم زیاد مساعد نیست.
این نشان میدهد ما از تولید و کارهای مفید دور شده و جایمان را به تجارت، دلالی و مصرف دادهایم. شاید هم فراوانی پول نفت و اقتصاد رانتی ما را از عقلانیت و کار و تولید دور کرده است.
گفته می شود در کشورهایی که فقر منابع وجود دارد و از در آمد رانتی برخوردارنیستند، خلاف این مسیز طی شده و کشورها سال به سال در مسیر تولید و ایجاد اشتغال گام برداشته اند.وفقر منابع باعث شکوفایی فکری آنها شده است و کشورشان را با تدبیر ویژه ای اداره کرده اند که با علم و عقلانیت به یک کشور ثروتمند تبدیل شدهاند. اما ما به خاطر مسائل پیش گفته از عقلانیت دور شدهایم و نتوانستیم مسیر با ثباتی را برای کارهای تولیدی مهیا کنیم.
و کسانی هم در طی سالهای اخیر در کارهای تولیدی مانند مرغداری و دامداری گام برداشته اند، وضعیت بسیار نامساعدی را سپری می کنند و از کرده ی خود در کارهای تولیدی پشیمان هستند. و معتقدند ای کاش پول مان را در تجارت صرف می کردیم بهتر از این میشد. در واقع همیشه این تاجران بودهاند که به ریش تولید کنندگان خندیدهاند.
اقتصاد رانتی مدیران رانتی را هم به جامعه تحویل می دهد، آنها جامعه را هم شبیه خودشان میکنند و به جای تفکر و اندیشه ی عمیق بیشتر به خزانه تکیه میکنند. تا کمبود فکر را با پول جبران بکنند. و نتیجه کار چنین مدیرانی هم این شده است، بیکاری بیشتر و وابستگی بیشتر و تولید کمتر.
آری کسی هست از این جابجای و ناکامی، ناراحت شده و زانوی غم بغل بگیرد؟!!
منبع: اولکأمیز
دیدگاهها